جدول جو
جدول جو

معنی جا رختی - جستجوی لغت در جدول جو

جا رختی
جالباسی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جارختی
تصویر جارختی
آلتی که به آن لباس آویزان می کنند، قفسه ای دردار که درون دیوار جاسازی می شود و در آن لباس می گذارند، جا لباسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پادرختی
تصویر پادرختی
میوه ای که از درخت به پای درخت افتاده باشد، میوه ای که از پای درخت جمع کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جا رفتن
تصویر جا رفتن
قرار گرفتن قطعه ای در جای اصلی خود
در بازی ورق ریختن ورق هایی که بازیکن در دست دارد و به نظرش برنده نیست روی ورق های دیگر به نشانۀ صرف نظر کردن از شرکت در آن دست
فرهنگ فارسی عمید
(دِ رَ)
میوه های کرم زده و امثال آن که خود از درخت ریزد. میوه هائی که نچینند و خود از درخت فروریزد و این نوع پست تر از چیده باشد. مقابل دست چین
لغت نامه دهخدا
تصویری از جارختی
تصویر جارختی
چوبی که به آن جامه آویزند چوب درختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادرختی
تصویر پادرختی
میوه های کرم خورده که پای درخت میافتد مقابل دستچین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان سختی
تصویر جان سختی
عمل جان سخت، دیر میری، استقامت در مشقات، ممسکی لئامت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادرختی
تصویر پادرختی
((دَ یا دِ))
میوه هایی که به هر دلیلی (باد، کرم خوردگی) در پای درخت بریزد، مقابل دست چین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جان سختی
تصویر جان سختی
استقامت در مشقات
فرهنگ فارسی معین
بی وختی
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع بازی های بومی
فرهنگ گویش مازندرانی